مقدمه:
درفرهنگ ایرانی، ضربالمثل «قطرهقطره جمع گردد وانگهی دریا شود» تنها یک توصیه اخلاقی نیست، بلکه آموزهای اقتصادی و اجتماعی است. این نگاه مبتنی بر خردجمعی، در سنتهای مانند تعاون، نذر، وقف و همیاری ریشه دارد. در دنیای مدرن، این باور در قالب شرکتهای تعاونی سازمان یافته است؛ ساختاری که با محوریت عدالت، مشارکت داوطلبانه و مالکیت جمعی، ابزار مناسبی برای تجمیع سرمایههای خرد و توسعه سرمایهگذاریهای کلان به شمار میآید.
تعاونیها، بسترهای مشارکت اقتصادی و عدالت اجتماعی
شرکتهای تعاونی، نهادهایی اجتماعی-اقتصادی هستند که با هدف رفع نیازهای مشترک اعضا از طریق تجمیع منابع شکل میگیرند. آنها تبلور همبستگی اجتماعی در اقتصادند. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، تعاونیها نقش مؤثری در کاهش فقر، افزایش اشتغال، حمایت از تولید محلی و تقویت توان تابآوری جوامع در برابر بحرانها ایفا کردهاند.
در ایران نیز، علیرغم سابقهی عمیق فرهنگ تعاون، جایگاه واقعی تعاونیها هنوز تثبیت نشده است. با وجود تأکیدهای مکرر در قانون اساسی (اصل ۴۳ و ۴۴)، برنامههای توسعه و اسناد بالادستی، تعاونیها با چالشهای ساختاری، مدیریتی، مالی و فرهنگی مواجهاند که مانع از شکوفایی ظرفیتهای واقعی آنها شده است.
تعاونی و سرمایهگذاری جمعی؛ از ظرفیت تا سازوکار
یکی از مزیتهای کلیدی تعاونیها، قابلیت تجمیع منابع خرد برای تحقق پروژههای بزرگ است. این توانمندی نهتنها به سرمایهگذاران کوچک امکان مشارکت در فعالیتهای اقتصادی میدهد، بلکه نوعی دموکراسی اقتصادی را محقق میسازد. بهجای تمرکز سرمایه در دست معدود افراد، تعاونیها بستر توزیع عادلانه فرصتها و منافع را فراهم میکنند.
سرمایهگذاری جمعی یا Crowdfunding مفهومی نزدیک به کارکرد تعاونیهاست که در جهان امروز از طریق پلتفرمهای دیجیتال و ساختارهای مشارکتی جدید، رشد قابل توجهی داشته است. در ایران، اگرچه تلاشهایی در این زمینه انجام شده، اما هنوز چارچوب قانونی، اعتماد عمومی، شفافیت مالی و سازوکارهای اجرایی منسجم برای بهرهبرداری گسترده از سرمایهگذاری جمعی مبتنی بر تعاونیها فراهم نشده است.
دلایل عقبماندگی تعاونیها در ایران
با مرور عملکرد تعاونیها طی دهههای اخیر، میتوان دلایل عقبماندگی آنها را در چند دسته اصلی بررسی کرد:
ساختار مدیریتی ناکارآمد: بسیاری از تعاونیها بهجای اتکا به مشارکت واقعی اعضا، به نهادهای دولتی وابسته شدهاند و دچار بوروکراسی و ضعف شفافیتاند.
فقدان آموزش و فرهنگسازی: در سطح عمومی جامعه، هنوز شناخت دقیقی از مفهوم تعاونی و مزایای آن وجود ندارد. آموزشهای کافی برای مدیریت مشارکتی و مالی نیز به اعضا داده نمیشود.
مشکلات حقوقی و نظارتی: قوانین و مقررات حاکم بر تعاونیها بهروز نیستند و پاسخگوی شرایط اقتصادی نوین نیستند. نظارت نیز گاه بیش از حد دولتی و کماثر است.
بیاعتمادی عمومی: به دلیل برخی فسادها و ناکارآمدیها، بخشی از مردم نسبت به تعاونیها بیاعتماد شدهاند، بهخصوص وقتی تعاونیها با پروژههای ناکام یا زیانده همراه شدهاند.
راهکارهای پیشنهادی برای احیای نقش تعاونیها
برای آنکه تعاونیها بتوانند نقش مؤثری در توسعه سرمایهگذاری جمعی ایفا کنند، باید تحولی ساختاری در این بخش رقم بخورد. برخی پیشنهادات کلیدی عبارتاند از:
بازتعریف نقش دولت: دولت باید از تصدیگری فاصله گرفته و بیشتر به سیاستگذاری، حمایت قانونی، ارائه زیرساختهای مالی و نظارت هوشمندانه روی آورد.
توسعه نهادهای پشتیبان: ایجاد بانکها و صندوقهای سرمایهگذاری ویژه تعاونیها، اتاقهای تعاون پویا، و مراکز آموزش تخصصی میتواند موتور محرک جدیدی برای این حوزه باشد.
نوسازی قوانین و مقررات: قوانین مرتبط با تعاونیها باید روزآمد، شفاف، و منطبق با فناوریهای نوین (مانند بلاکچین و قراردادهای هوشمند) شود تا اعتمادسازی و سهولت مشارکت بیشتر گردد.
فرهنگسازی عمومی: برای ترویج مشارکت مردم، باید با ابزارهای رسانهای و آموزشی، اعتماد عمومی به مدل تعاونی را احیا کرد. در این زمینه، بهرهگیری از الگوهای موفق داخلی و خارجی مؤثر است.
نگاه به آینده چگونه میتوان دریا شد؟
اگر هر ایرانی تنها بخش کوچکی از منابع خود را در قالب تعاونیها سرمایهگذاری کند، موجی از ظرفیتهای اقتصادی جدید ایجاد میشود. تجربه نشان داده است که سرمایههای خرد در بستر ساختار مناسب، میتوانند به نتایج بزرگ ختم شوند. این همان تبدیل «قطره» به «دریا»ست.
امروز، با درنظر گرفتن تحولات اقتصادی، نیاز به مشارکت اجتماعی در توسعه، و فرصتهای دیجیتالی نوین، زمان آن رسیده است که ایران نیز به تعاونیها نگاه نوینی داشته باشد؛ نه بهعنوان ابزارهای فراموششده، بلکه بهعنوان یکی از کلیدیترین راهکارهای توسعه پایدار و سرمایهگذاری مردمی.